در طول شبانه روز به گذر عمر اگه دقت داشته باشید ، به تیک تاک ساعت و قتی که خیره می شوید ، به سلول های در هم کشیده روی دست خود نگاه میکنید ، به رگهای که از زیر پوست بیرون زدنداند نگاه میکنید به حدیث معروف امام علی علیه السلام بیشتر توجه میکنید ، آنجای که می فرماید: شیئان لایعرف فضلهما الا من فقدهما ، الشباب و العافیه
دوچیز است که قدر و قیمتشان را نمی شناسند ، مگر کسانی که آن را از دست داده باشند ، یکی جوانی و دیگری تندرستی و عافیت .
در واقع جوانی بهار عمر انسان محسوب می شود و در ردیف بزرگترین نعمتهای الهی قرار دارد . از این رو گفتار کسانی که می گویند : جوانی محض تفریح است بیهوده و بی اساس به نظر می رسد.
جوانی مانند زمینی می ماند بکر و دست نخورده هر چه در این زمین بکر و حاصلخیز بکاری همان به دست می آید ، اگر در این زمین ریشه محبت اهل بیت و دین قرآن رشد بکند ثمره بسیار عالی و نورانی در هر دو دنیا خواهد داشت .متاسفانه خیلی ها هم عمر و جوانی خود را عبث و بیهوده می گذرانند بقول فرخی خراسانی« جوان آرزو ها فراوان کند همی هرچه خواهد به وهم آن کند».
جوان پاک و متدین باید عزت و سربلندی خود را همیشه و همه جا حفظ کند نباید خود را ذلیل کند در خواست های زود گذر و نفسانی نباید باعث بشود که جوان عزتمند بودن خود را ببازد .
مرحوم شهریار می فرماید « جوانی شمع ره گم کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را » خیلی ها اینچنیند از بهترین فرصت های زندگی خود استفاده نمی کنند به بطالت می گذرانند و به خاطر همین است که عاقب پشیمانی گریبان گیرشان می شود.
از فرصت طلایی دوره جوانی به بهترین وجه ممکن استفاده کرد . لحظه ای غفلت در این دوره روانیست . چون تنها چیزی که جای جبران برای آن باقی نمی ماند از دست دادن فرصت است . بهر حال باید دست پا زد تا بتواند از این لحظه لحظه عمر استفاده نمود. وبه آن بوسه بزند. آن را طوطیای چشمش قرار بدهد.
هیچکس یک شبه ره عرفان را نپیموده سالها و سالها زحمت و تلاش و دینداری تا توانستند به مقام عالی انسانی دست بزنند.
واینکه جوانی دوره توفانی و بیقراری روح است .بی قراری و توفانی که ممکن است سالها و سالها به طول انجامد ، به هر حال جوانان در شکارگاه شیطانهای گوناگون هستند .
اگر مراقبت نکنند قبل از این که به خودشان بیایند به نابودی فکری و دینی رسیده است پس باید همیشه و همه جا به این کلام امام علی علیه السلام در اول وصیت نامه می فرماید « حسن و حسین علیه السلام را سفارش میکنم به ترسیدن از خدا ، اینکه دنیا را نخواهید و هرچند دنیا ژی شما آید »«نهج البلاغه نامه47»